ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

باسلام وخسته نباشیدخدمت مشاورین محترم سایت راسخون.
بندهدختری۲۶ساله ازشهرتبریزبامدرک لیسانس میباشم ومجرد.خانواده ی کاملامذهبی ومتدین بزرگ شدم.ازلحاظ مالی متوسط روبه پایین هستیمویک برادرکوچکتردارم .برام خواستگارایی میادبعنوان ابنکه دنبال دخترمومن هستن ولی بعداومدن متوجه میشم هدفشون فقط مومنی نیس اول پول قیافه وشغل پدردرکنارمذهبی بودن وهمشون میرن وپشت یرشونم نگاه نمیکنن وبعضیاهم موقع تماس بمادرمبگم ردکن شرایطسوقبول ندارم منتهی گوش نمیده واجازه میده ببان واوناهم که ازماکمترن بازمیرن ونمیان .منتهی یمدت پیش پسری مذهبی وولایتی ازمن خوشش اومده وخواهرشوواسطه کرده بمن پیشنهادازدواج داده وچون احساس کردم پدرمادررضایت نمیدن قبول نکردم منتهی یمدت دیگا خواهرشون دوباره چندباری اصرارکردن پسربیست ونه ساله کارمندکمیته امداد هست وداراییش یه ماشین وکمی پی اندازبرااردواج هست.خلاصه من اجازه دادم تماس بگیرن باپدرم صحبت کنن ورسمی باخانواده همراه پسرشون اومدن خواستگاری بنده حدوداچهل روزپیش .وپدرم ازخودشخص وخانوادشون توششون اومدوتحقیقم کردن ازهرلحاظ خوبن منتهی بدلیل اینکه ماشهرزندگی میکنیم وایشون اطراف جایی روستامانندپدرم ومادرم اصلاراضی نمیشن ولی قصدایشون زندگی دران محل نیس بلکه قصددارن مسکن مهرخونه ای بگیرن که فاصلشم تاخونه ی ماباماشین حدوداچهل دقیقه راه ولی راضی نمیشن ومخفی کاری میکنن فقط بامادرم پچ پچ میکنن والکی مسیردور ودرامدشونوبهانه میکنن میگن بایک ونیم میلیون نمیشه درحالزکه ماخودمون حوالی دوتومن کمی زیاددرامدداریم وبعضامیگن اگه باهمین شرایز تبریزبودوفقیرم بود راضی میشدیم چون روستان فرهنگشون بمانمیخوره نازتونمیکشن درکت نمیکنن درحالی که فقط یبارخواستگاری اومدن وهرقدراصرارمیکنن بازم بیان بیشتراشناسن ایناراضی نیستن بدون شناخت میگن فرهنگ نمیخوره ازاین حرفا ازیه طرفم من توشم میاد وقصدم اینه زندگی ساده وخوبیهمراه فردی خوب شروع کنم که ایشون سیدهم هستن وبرام خیلی ارزش داره که عروس حضرت زهرابشم وازیطرفم نیازشدیدروحز جسمی وجنسی دارم با ازدواج وفردگرم مزاجی هستم ونمیتونم بیشترازاین تحمل کنم واینده هم بااین وضع معلوم نیس شرایطش فراهم بشه یانشه موندم چیکارکنم چجورز راضی کنم مادرم فوری گریه میکنه بابام عصبی میشه میترسم


مشاور (احسان فدایی)

خواهر گرامی، خدا را سپاس می‌گویم که در سرزمینی زندگی می‌کنم که در دامانش، جوانانی چنین پاک، آگاه و مومن دارد. ارتباط شما را نشانه عمق اعتمادتان به این نهاد می‌دانم و از این بابت متشکرم.
در پاسخ به مشاوره شما باید عرض کنیم که همانطور که خودتان میدانید ازدواج یک حادثه بسیار مهم و تاثیر گزار در زندگی می باشد؛ از این رو یک انتخاب صحیح و سنجیده می تواند سرنوشت ساز و تعیین کننده بوده و در مقابل احساسی عمل کردن و عدم توجه به ابعاد مسأله ، خسارت های جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت.همانطور که می دانید آنچه در مساله مهم ازدواج باید مورد ملاحظه ودقت قرار گیرد توجه به ملاک های مهم همانند اخلاق نیک ، صداقت ، ایمان وکفویت در جهات مختلف می باشد وموارد اختلافی دیگر در حاشیه قرار داشته ونقش تعیین کننده ای در زندگی نخواهد داشت.در ادامه گفتنی است از این میان نقش خانواده از اهمیت والایی برخوردار است چه اینکه ازدواج پیوند دو نفر فقط با یکدیگر نیست بلکه پیوند دو خانواده است و هر چه این دو خانواده همخوانی بیشتری با هم داشته باشند شرایط قبل و بعد از ازدواج و حتی آینده بهتر خواهد بود طبعا زمینه برای رشد و تعالی و رسیدن به آرامش که از مهمترین اهداف ازدواج است بهتر حاصل خواهد گردید. اما به نظر می رسد با توجه به احراز ملاک های همسر مناسب در مورد فردی که برای ازدواج انتخاب نموده ایید مقداری بیشتر تحقیق کرده و از کفویت خود و ایشان در زمینه فرهنگی مطمئن شوید.در مورد تناسب فرهنگی، آنچه لازم است این است که دو خانواده در فرهنگی به قدری متفاوت نباشند و یا آنقدر غیرمنعطف نباشند که نتوانند تفاوت های هم را درک و هضم کنند و خدای ناکرده زمینه مسخره شدن یا احساس حقارت، یک طرف بوجود نیاید. و البته این مسئله حتما وابسته به شغل اعضای خانواده نیست بلکه به مؤلفه های متعددی وابسته است. باید دید چه مقدار به صورت کلی خانواده شما و ایشان تناسب دارد.
خواهر محترم! اگر فکر می کنید در معیارهای اصلی تناسب دارید، ولی خانواده تان به دلیل مسائل فرهنگی با شما مخالفت می کنند، لازم است اصرار کنید و برای کسب رضایت تلاش کنید. تأکید می کنیم مشروط به یقین به کفویت با خواستگارتان.برای کسب رضایت والدینتان توصیه می کنیم:
  1. در اولین گام از افراد آشنا و داردی نفوذ کلام و مورد اعتماد به عنوان واسطه کمک بگیرید تا از کانال ایشان رضایت والدینتان فراهم گردد.
2. با پدر و مادر صحبت کنید و آنها را قانع کنید تا با مشاوری که حتی خودشان معرفی می کنند صحبت کنند و ازدواجتان را بر اساس مشاوره قرار دهید. به ایشان بگویید اگر مشاور نهی کرد من هم کوتاه می آیم و الا ایشان نیز باید بپذیرند.
3. در این مدت خودتان با والدینتان چک و چونه نزنید و با تمام ارادت قلبی به آنها احترام بگذارید و کار را به واسطه ها واگذار نمایید تا آنها به شکلی قطعی و یا مشروط رضایت آنها را بدست آورند.
4. قبل از تمام این امور از وجود شرایط همسر ایده ال در انتخاب همسر مورد نظرتان اطمینان پیدا کنید
5. گذر زمان از این موضوع قدری می تواند ایشان را سرد کند. بگذارید مدتی از این قضیه بگذرد و بعدا مجدد تلاش کنید.
6. از دعا و توسل مأیوس نشوید و از خداوند بخواهید شما را یاری کند. بهتر است دو رکعت نماز بخوانید و بعد از نماز، آن چهارده معصوم(ع) را واسطه قرار دهید و با خدا این طور راز و نیاز کنید: «خدایا! تو از وضع من خبر داری و می دانی که من توان ازدواج ندارم و می خواهم با این کار خود را از گناه حفظ کنم، پس تو را به آبرومندان درگاهت قسم می دهم که کمکم کنی و حاجتم را برآورده گردانی زیرا تو آفریدگار منی و من غیر از تو پناهی ندارم». مطمئن باش اگر با اخلاص به در خانه خدا بروی، مشکلت حل خواهد شد.
7. در هر حال آرامش خود را حفظ کرده وامیدوار به راه خود ادامه دهید.
8. سعی کنید علت اصلی مخالفت والدین را به دست آورده وروی آن برنامه ریزی کنید.
9. ازدواج قسمتی از زندگی شما محسوب می شود پس نباید به خاطر آن همه ی ابعاد زندگی تحت الشعاع قرار گرفته وذهن خود را آشفته کنید.
10. صبر و استقامت در هر کاری انسان را به موفقیت نزدیک می کند.
منتظر آینده ی روشن وسرشار ازامید باشید
ضمناً جهت اطمینان توصیه می نماییم از نظرات مشاور خانواده و ازدواج به صورت حضوری همراه با آقا بهره مند شوید تا اطمینان کافی از شرایط برای شما حاصل گردد.
موفّق باشید

بیشتر بخوانید:

چگونه موانع ازدواج را برطرف کنیم؟